منذ 3 سنوات
منذ 3 سنوات

( پنج) «نا تجربگی» در روزگار معاصر، اگر سخن از فهم به میان بیاید مقصود فهمی است که پس از تجربه ی یک موقعیت و یا یک شرایط بغرنج به خود میگویید "فهمیدم"اما این فهم نیست. این فقط یک برداشت اجباری از یک تجربه است که چندان هم در آن برداشت تاثیری نداشتید. گویی فقط به یک نتیجه‌گیری رسیدید که تمام کسانی که همان تجربه را داشتند هم به آن رسیدند.فهم از تجربه نمی‌آید. (اینکه توسل به تجربه تا چه حد باعث حماقت میشود بحث دیگری میطلبد) فهم دقیقا از عقل محض نشات می‌گیرد و تجربه کردن جایی‌ست که در آن خبری از عقل نیست. برای رسیدن به فهم آنچه لازم است این است که خود را، نه در یک موقعیت عملی یا حتی فرضی یا شرایط طبیعی و احتمالی قرار بدهید، بلکه باید وجود و آگاهی خود را در حالت و شکل خاص دیگری از جهان و متمایز از آنچه هست (در ابعاد مختلف) قرار دهیم و در آنجا شروع به فکر کردن کنیم. اینچنین است که به فهم میرسیم. که البته تمام این پروسه همان رسیدن به مشاهده است. مشاهده، نه به معنای مشاهده ی واقعیات، بلکه مشاهده همراه با تغییر مشاهده گری. بنابراین آنچه از تجربه ناشی می‌شود حتی نزدیک فهم هم نیست. تجربه تماما در زمان رخ می‌هد اما عقل محض اولین کاری که میکند زمان را تغییر می‌دهد. یا طبق نظر هوسرل، رسیدن به اگو استعلایی، اگویی محض که زندگی طبیعی فقط بعنوان صورت های زیسته شده حضور داشته باشند اما جهان اعتباری نداشته باشد. یا همچون «می اندیشم پس هستم - کوگیتو» دکارت که جهان برای اندیشیدن است و در تامل به اندیشیدنم درون شکل وجودی ای میروم که در آن حالت میتوانم به فهم برسم.اما تجربه چنین نیست؛ من با تمام داشته ها و نداشته هایم در جهان طبیعی زندگی میکنم و یکسری تحمیل مرا شکل می‌دهند سپس لاف زنان از انبوه مزخرفاتی که برداشت کرده ام حرف میزنم. برداشت هایی که هر ابلهی هم می‌توانست دریافت کند.

منذ 3 سنوات

( چهار)انسان همان آگاهی است و آگاهی همان انتخاب.تمام آنچه انسان انجام می‌دهد انتخاب است. حتی تفکرش هم انتخاب است. اصلا انسان چیزی بجز موجودی که خودش انتخاب است و انتخاب می‌کند، نیست.برخلاف تصور، انتخاب های انسان ریشه و بینادی ندارد. یعنی چنین نیست که فکر کنیم تمام انتخاب های من از ماهیت بنیادی رقم می‌خورد بلکه اگر هم چنین باشد بازهم خودش یک انتخاب است.با این رویکرد من دیگر یک انسان نیستم. من بی وقفه به خودم بعنوان انتخابگر نگاه میکنم. به تمام اعمالم بصورت انتخاب نگاه میکنم بعبارتی هیچ عملی دیگر معنی ندارد چون عمل نیستند، فقط انتخابند. از اینرو هرگز وارد حالت عمل گری نمی‌شود و دیگر درگیری های روانی یا هر حسی که ممکن است هنگام عمل کردن به او دست بدهد و او در طی یک عمل صرفا در حال انتخاب های متعدد است. حتی آن اقداماتی که با جسمش انجام می‌دهد چیزی خارج از من است، دستاورد است و برابر است با اجزای جهان. من دیگر درونیات ندارم زیرا با ماهیت انتخابگرم منافات دارد. اگر قرار باشد خودم را دارای درونیات و یکسری ماهیات خاص ببینم در آن‌صورت با خاصیت انتخابگری خودم فاصله میگیرم.بنابراین بقول آرتو، دست روی انسان جدیدی می‌گذاریم ناشبیه به آنچه قبلا بوده. حتی انسانی که انسان نیست.با اینهمه شاید پرسیده شود؛ در اینصورت آن انسان چه خوشنودی یا لذتی از زندگی خواهد برد؟ یا چه چیزی می‌تواند باعث شود در زندگی هدف و آمالی داشته باشد؟اما این سوال ها را کسی میپرسد که هنوز همان قالب انسانی قبلی را دارد و نمی‌تواند خارج از آن محدوده ی تکراری و ساختگی و کلیشه ای، تصور کند.

منذ 3 سنوات

( سه)همانطور که گفته شد، در تمام روش های روانشناسی، هدف این است که "من" را ارتقا ببخشند زیرا نظرشان این است که تمام نقص های ما در زندگی بخاطر این است که "من" انچنان که باید رشد پیدا نکرده.اما در حقیقت خودِ "من" از بنیادش اشتباه است و ناقص. پس هرگز نمیتوان آنرا بیش از میزان محدودی ارتقا بدهیم. اصلا تمام نقص ها بخاطر همین " منِ" روان تنی است. زیرا این من یک من اصیل نیست بلکه یک من تجربی و روانی است که بر اثر زیستن در زندگی با یکسری ویژگی که به خودش ربط داده، ساخته شده.در حالیکه نظریات فيلسوفانی که حرف از ارتقا انسان و ابرانسان شدن زده اند، اصلا ربطی به تغییر من ندارد. بلکه مقصود آنان انسان به مثابه یک وجود عالی است که از یکسری ویژگی خوب و بد ساخته نشده بلکه یکسری خاصیت وجودی است.حال برگردم به پست شماره یک؛ انسان به خودش خیره است و سپس در پست دو گفتم به خویش خیره نشو. و الان می‌گویم انسان باید خودش را ابرانسان کند. و جواب در "او" است.انگاه که انسان به خودش همچون "او" بنگرد، اویی که من نیست اما وجود من است. اویی که اگر بهش خیره شوم به خودم خیره شدم اما خودی که بخشی از جهان است، آنگاه انسان از شر تمام خود درگیری های پلشت انسانی رها می‌شود و آگاهی محض می‌گردد.البته این فقط یکی از روش های عالی فلسفی است. روش های دیگر...

Bazz Logo Download

استكشف محتوى ممتع ومشوق

انضم لأكبر تجمع للمجتمعات العربية على الإنترنت واستكشف محتوى يناسب اهتماماتك

تم نسخ الرابط بنجاح تم نسخ الرابط بنجاح
لقد تم ارسال الرمز بنجاح لقد تم ارسال الرمز بنجاح