دنیای مردگان تنها سرزمینیِ که-مرزبندی نداره-تبعیض و فاصله طبقاتی نداره-جای برای نگرانی پذیرفته نشدن نداره-نیاز نیست سالها رنج بکشی تا هزینه مهاجرت بهش رو تهیه کنی و در آخر نتونی-دیپورت نمیشی
تو اصلا گوش نمیدی نه؟فقط سوالای تکراری رو هر هفته ازم می پرسی-کارو بار چطوره؟آیا افکار منفی داری؟تنهـــــا چیزی که من دارم افکار منفیه"جوکر"
میخوام بسمت تاریکی درونم برم ،باید بالاخره توش قدم بذارم ، توی سرزمینی که به کررات خودش رو بهم نشون داده قدم بزنم .هنوزم بعد ازچند سال چشمهای زنیکه روی تختم نشست و به چشمهام زل زد و از چیزهایی باهام حرف زد که دقیقا میدونم چه هستن اما بخاطر نمیارمشون رو، فراموش نکردم. من نه با الکل نه با دراگ هیچوقت به اون دنیا وصل نشدم بلکه بُعد دیگه ای از ذهنیاتم رو مشاهده کردم،یک دنیای شیرین و شورانگیز .دنیای تاریکی نیاز به هیچ رابطی نداره ،هروقت اراده کرده بدون واسطه وارد این زندگی که بهش میگن واقعی شده
قبل از هرچیز باید بگم ریدم به فرق سر بنیانگذار اینجا (از چند سال پیش که تونستم با وضعیتم کنار بیام و هیولای درونم رو مهروموم کنم فهمیدم بیماری من ریشه ارثی داره که سررشته به پدرم میرسه . که اون خودش رو با سادیسم و شکنجه گری بروز میداد.وضعیت پدرم به صورتی بود که اگه صاحب داشت و کسیکه به وضعیت روحیش اشراف و آگاهی داشت بی شک باید بستری میشد .نمیدونم آیا خودش به بیماریش آگاه بود یا اون رو بعنوان تیپ شخصیتیش پذیرفته بود؟نمیدونم!اگر امروز زنده بود دیگه هیچوقت ازش فرار نمیکر
نسخ الرابط